-
خیلی سخته
دوشنبه 23 آذرماه سال 1388 12:42
خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری صبح بلند شیو ببینی که دیگه دوسش نداری خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای اشتی بیوفا شه اون کسیکه جونتو واسش گذاشتی خیلی سخته تو زمستون غم بشینه روی برفها میسوزونه گاهی قلبو زهر تلخ بعضی حرفها خیلی سخته اون کسی که اومدوکردت دیوونه هوساش وقتی تموم شدبگه پیشت نمیمونه خیلی سخته اگه...
-
رفع اتهام
چهارشنبه 18 آذرماه سال 1388 10:53
سلام دوستان منو متهم کردن به فمینیست بودن باور کنید اینجور نیست من درکمو از دنیای اطرافم میگم شاید بنده درکم پایینه یا شایدم بر عکس درکم خیلی بالاست به هر حال اینو باید قبول کردکه در طول تاریخ(چه قبل از تمدن وچه بعداز اون) جنس نر از هر نظری سخت تر وخشن تر وبی باک تر از جنس ماده بوده در این دیگه شکی نیست حالا بعضی از...
-
گذشت در حد المپیک
سهشنبه 17 آذرماه سال 1388 11:20
سلام به همه دلیله غیبته چند روزم بی حوصلگی بود نه چیزه دیگه.همین چند روزه عید هم تو خونه بودمو از مهمانان گرامی پذیرایی میکردم(چه خوش شانسیه زایدالوصفی) و اما دلیله اینکه اومدم اپ کنم:دیشب یه مستند از حیوانات نشون داد که عمیقا روم تاثیر گذاشت شرح اتفاق : اول در مورد یک گله اسب امریکایی بود که با هم به بیشه زارها...
-
ازاد
پنجشنبه 12 آذرماه سال 1388 13:00
غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است عیدتون پیشاپیش مبارک مخصوصا سادات عزیز عیدیه منم کنار بزارین یادتون نره منو
-
قفس
سهشنبه 10 آذرماه سال 1388 10:31
زندگی چون قفسی است قفسی تنگ پر از تنهایی و چه خوب است لحظه غفلت ان زندانبان بعد از ان هم پرواز
-
محکوم به زندگی
یکشنبه 8 آذرماه سال 1388 13:46
سلام از زندگی مشترک فقط انجام وظایف متقابلو میدونیم بیزارم از زندگی از زندگیه بدون گذشت ایثار ملاطفت......... نهایت لطف به هم شده :خرید یه وسیله که باعث رفع نیازش بشه نهایت ایثارمون شده: رفتنه خونه اقوام طرف نهایت گذشتمون شده:زندگی با هم بدم میاد از ادمای رباطی هر کنش یه واکنشی باید داشته باشه واسه هم شدیم عملو عکس...
-
عید قربان پیشاپیش مبارک
پنجشنبه 5 آذرماه سال 1388 12:51
درود بر دوستان ستاره ی بختتان سپید سپیده ی صبحتان تابناک سایه ی عمرتان بلند سازه زندگیتان کوک و سرزمین دلتان سبز عیدتون مبارک مواظب خودتون باشین تا قربونی نشین
-
جامه ی عشق
سهشنبه 3 آذرماه سال 1388 14:19
جامه ای بافتته ام تارو پودش از عشق خواستم تا به تواش هدیه کنم لیک دیدم که در ان گوشه ی باغ لاله ای پنهانی با نسیمی می گفت: جامه ی عشق برازنده هر قامت نیست چی بگیم والا کاش این دوستای نازنینی که داریم قدر خودشونو بدونن تا اسیره هر کس و نا کسی نشن دلم میگیره که این جور ساده باهاشون بازی میشه کاش یه کم ارزش او همه...
-
شکم دارم؟
دوشنبه 2 آذرماه سال 1388 14:52
سلام دوستان ممنون از کامنتاتون کلی از تنهایی در میام خیلی دوستون دارم همیشه پایدار باشیدو سلامت روزا تنهایی خیلی سخته .تو غربت گیر افتادم تموم خوشیم از ساعت 4 به بعد که اقاییم بیاد خونه تازه اونم نیم ساعت میخوابه پس میشه از ساعت 4.5 به بعد چیکار کنیم روزگار اینه البته من خیلی شاکی نیستم وقتی واسه یه مهندس مکانیک کتر...
-
اذر شروع شد
یکشنبه 1 آذرماه سال 1388 11:32
سلام به همه اذر هم شوروع شد تا ۳۰ شبه دیگه که یلدا میشه شبا هی بلندتر میشن.حوصله ما هم بیشتر سر میره راستی من هی تو پستام از بی وفاییو ناراحتیو این چیزا مینویسم فکر نکنید که خودمم خدایی نکرده درگیره این چیزام نه از وبای دیگه که میخونم دلم کلی میگیره احساس همدردی بهم دس میده ورگر نه که اقای ما کلی اقاس چیکار کنم مثه...
-
روزی روزگاری
شنبه 30 آبانماه سال 1388 13:40
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید -داستان غم پنهانی من گوش کنید قصه بی سر و سامانی من گوش کنید -گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی -سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم -ساکن کوی بت عربدهجویی بودیم عقل و دین باخته، دیوانهی رویی بودیم -بستهی سلسلهی سلسله مویی...
-
اندر خم کوچه
پنجشنبه 28 آبانماه سال 1388 00:03
سلام هنوز بی کارم بیکار بیکار دلم کار میخواد یعنی همون شغل درخواب ناز بودم شبی،دیدم کسی در میزند در را گشودم روی او،دیدم غم است در میزند ای دوستان بی وفا،از غم بیاموزید وفا غم با همه بیگانگی،هر شب به من سر میزند
-
تقدیم با غشق
سهشنبه 26 آبانماه سال 1388 17:17
فقط برای تو
-
تنهام
دوشنبه 25 آبانماه سال 1388 15:34
سلام من الان تو غربتم تهنای تهنا نیاز شدید به همدردی دارم همش تو خونه کارای تکراریه خونه اونم روزی ۲-۳ بار(از زور بیکاری) دلم کار میخواد میخوام برم سر کاااااااااااااااااااااااااار دلمم گرفته تنهایی بد دردیه مریم گرفتارش شده تنهایی اصلا ناهار خوردنم نمیاد دارم افسردگی میگیرم
-
بازگشت
پنجشنبه 21 آبانماه سال 1388 00:42
سلام قراره برم پیش خونمون (خونه ی قبل از خونه بخت) پیش اقای واکنش(شوهر جونیم) دوباره روزا همش بیکارم فقط غذا درست کن منتظر تا اقای واکنش از سر کار بیاد................. اخرش اگه از تنهایی به بیراهه نرفتم
-
مهمان بی بی
پنجشنبه 21 آبانماه سال 1388 00:34
سلام دارم میمیرم از خستگی از صبح تا حالا همش رو پا بودم خونه بی بی مهمونی بود دوره زنونه منم که فردیییییییییییییین........ از صبح ساعت ۹ تا شب ساعت ۱۰ اونجا بودم واسه کمک واااااااااااااااااااااااای نگو از این بچه های لوس این پسر دختر خاله وسطی مامان چی بگم ت خ م جن بود انگار این بچه تا حالا نه نشنیده بود هر چی میخواس...
-
دکتر شریعتی
سهشنبه 19 آبانماه سال 1388 14:58
سلام بلاخره دیدم اونیو که دنبالش بودم عاشقشم خیلیییییییییییییییییییییییییی میذارم که خودمم همش ببینمش قشنگه نه؟ واسه خودم خطاطی کرده بودم این شعرو با خودم برده بودم دانشگاه زده بودم بالا تختم هی یادش بخیر چه دورانی بود چه روزای عشقی داشتیم با عشقم هر چی یادم میاد فقط حسرت میخورم ...
-
دوستی
سهشنبه 19 آبانماه سال 1388 14:41
دل من دیر زمانیست که می پندارد دوستی نیز گلیست مثل نیلوفر ؛ ناز! ساقه ای ترد و ظریفی دارد. بی گمان سنگ دل است آنکه روا می دارد جان این ساقه ی نازک را دانسته بیازارد.
-
پروانه
دوشنبه 18 آبانماه سال 1388 13:16
نام من پروانه پیشه ام تنهایی جسم من کوچک ،قلب من زلال آب بالهایی دارم به زیبایی لحظه وصال روزگارم رنگارنگ گاه آبی ، گاهی زرد گاه سیاه ، گاه فراتر ازهر رنگ تک قلمی دارم، گاه گاهی مینویسم از اندوه این دل تنگ از صدای زجه شب من امیدی دارم یک امید شیرین زنده ام با تبسم این امید من وصال را از امید میخواهم
-
بهانه ای برای زنگی
دوشنبه 18 آبانماه سال 1388 12:52
سلام واقعا تنها بهانه واسه زنده بودن وادامه راه چیه؟ امید این امید که انسانو تو تک تک کاراش همراهی میکنه میخوام از این به بعد با امید زندگی کنم با هم بیدار شیم باهاش صبحانه بخورم باهاش برم بیرون خرید کنم کلاس برم شام بخورم با هم به اینترنت بریم و با هم در اغوش هم به خواب بریم این برام یه جور مدیتیشن هم به حساب میاد...
-
هنوز زمزمه ام تنهاییست
یکشنبه 17 آبانماه سال 1388 15:31
سلام خوبین؟ هنوزم سر در گمم دارم اهنگ جزیره رو گوش میدم : یه عزیز دردونه بودم- پیش چشم خیس موجها- یه نگین سبز خالص -روی انگشتر دریا ... هی دنیای کودکی کجاییییییییییییییییی : دلم واست تنگ شده می خوامش
-
تست روان شناسی - خیلی با حاله
یکشنبه 17 آبانماه سال 1388 03:55
اینم ادرسش http://www.limoonat.com/post/تست_روانشناسی_بسیار_جالب
-
من مانده ام تنهای تنها
یکشنبه 17 آبانماه سال 1388 01:13
سلام به شدت احساس پوچی میکنم خیلی تنهام این همه دورم شلوغه بازم تنهام چرا؟ نمیدونم حس میکنم خیلی بی مصرف شدم با این چیچی جان هم که اصلا نمیشه در مورد این مسایل حرف زد سریع............................ بگذرم اما باید دنبال یه راه فرار بود اما انگار تو خودم گم شدم کاش زودتر پیدا شم دی حوصله خودمو...
-
سلام سلام صدتا سلام
چهارشنبه 13 آبانماه سال 1388 00:17
خوبین؟ چه اخبارات ؟ دیشب به چی چی جان گفتم که یه وبلگ درستیدم بی حس مسخرم کرد این چی چی جان میگن شوهرمه اصلا نپرسید واسه چی هست فقط مسخرم کرد شما اکه جای من بودین چی کار میکردین یک هفته قهر نمیکردین؟ خلاصه دوره بی کسی هاس منم واسه همین رو به این تفریح اوردم
-
پاک مثل او
دوشنبه 11 آبانماه سال 1388 01:03
کاش ما ادما اونقد پاک باشیم که بتونیم خودمونو بنده اش بدونیم گاهی وقتا دلم بد جور از دست عزیزترین کسام میگیره و همش میخوام یه جوری اونارو متوجه کنم اما نمیتونم چیزی بگمو اون موقع دیگه از دست خودم حسابی شاکی میشم ... اما بازم خفه میشم دوست ندارم بگم که بعضی ادما کثیفن اما.......... ولش ما اگه خیلی درست بودیم و پاک...