با من بمان

جهان اهنگ او دارد.تصمیم تو چیست؟قدم در راه گذاشته ای

با من بمان

جهان اهنگ او دارد.تصمیم تو چیست؟قدم در راه گذاشته ای

کو؟

سلام 

هنوز این مشکله من حل نشده 

اگه به حرف اقای همسر بی توجهی کنم باید اخم تخم هاشو تحمل کنم 

اخه چرا این اقایون یهو اینقدر خودخواه میشن که راه تصمیم گیریه عادیو میبندن 

کجاست اون روزای عشقی که داشتیم 

چی شد اون همدلیها 

کجا رفتن اون وعده وعیدا 

کو اون هر چی تو بگی نازگلم  

یعنی طوله عمر یه عشق اینقدر کوتاهه؟ 

یا عشقا ابکی شدن؟؟؟؟

help me

سلام 

ولادت امام حسین مبارک 

یه مشکل واسم پیش اومده 

لطف کنید کمکم کنید به خصوص متاهلین 

اگه همسرتون بخواد به زور شمارو وادار به یه کار کنه که با نگرش شما هیج جوره یکی نیست چی کار میکنید؟ 

مثلا بخواد طرز پوشش شما رو کلا زیرو رو کنه و لباس هایی رو بخره و بگه باید اینارو بپوشی چون من اینجوری میپسندم

من به این مشکل برخوردم  

دلیلشو نمیدونم 

اما اقای همسر منو همین جوری دید و پسندید 

البته بازم کلی کنار اومدمو به خاطرش عوض شدم  

اما بازم قانع نیست 

واقعا الان من باید چیکار کنم ؟اصلا نمیتونم با این خواسته اش کنار بیام 

نه دیگه

سلام 

قرار نبود این همه مدت نباشم 

اما شد 

واسه تجدید روحیه و قوا خوب بود 

امیدوارم الکی خودم به دردسر نندازم 

خودمم انگار یه جورایی دنبال دردسر میگردم 

اما نه دیگه نمیزارم

خفگی

چند وقت پیشا یعنی 3 ماه پیش بود

یکی از دوستای دوران دانشگام یه اس مس زد بهم

:

نفسم میگیرد در هوایی که نفسهای تو نیست




من الان به این دارم میرسم


جمعه ی دلگیر در قربت

واقعا ادم میمونه اونایی که میرن تو یه کشور غریب ۰حالا به هر دلیلی)این بار سنگینه غربتو چطوری تحمل میکنن 

ما که اینجا تو یه شهر غریبیم چقدر احساس غریبی و دلتنگی میکنیم  

موندم اگه تو بلاد غریب بودیم چی میکشیدیم؟؟؟؟ 

 

غریبه توی غربت نگی چی شد محبت 

...

تکرار وتکرار

تا چند بار میشه یه اشتباهو نظاره بود و دم بر نیاورد

کاش میتونستم با اقای همسر مشورت کنم

هر لحظه بیم این تکرار اشتباه را باید من داشته باشم در حالی که هیچ ربطی میتونه به من نداشته باشه

...

الان کمی .فقط کمی اروم شدم 

یه گوش پیدا شد که حرفامو بشنوه و سنگ صبور باشه مثلا

درماندگی

از وقتی یادم میاد این اخلاقم باهام بوده

تو اینجور شرایط ها میرم تو لاک فولادیه خودم

و تو ۱۰۰ راهی میمونم

الام مثه...تو گل گیر کردم که چه تصمیمی بگیرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

عذر

نه نبخشیدمت

به خاطر تو و اعصابی از من داغون میکنی

باید از اطرافیام به خاطر ترشیه روم عذر خواهی کنم

ببخشید که دسته خودم نیست

خسته ام

اینقدر بی هیچ کار و زحمتی خسته ام!

انگار کلی کار انجام داده باشم

کلا بی حس و حال شدم

خودم دلیلشو میدونم

اما به روی خودمو کسی دیگه نمیارم

دارم فکر میکنم قبلا خیلی راحت از سر اشتباهات همه میگذشتم اما الان...

اصلا نمیتونم به راحتی از سر خطاها بگذرم

چون خودم سعی میکنم ازارم به کسی نرسه توقع این عملو از اطرافیانم هم دارم

اما امان از بی مروتی و بی منطقی و بی انصافی...

به خاطر این کارش هرگز نمیبخشمش

هرگز

---------------------------------------------------------------------------------------

پ ن : امروز مادر اقای همسر میاد پیشمون نمیدونم تا کی میخواد اینجا بمونه

خیلی سختمه

دارم فکر میکنم چقدر تفاوته بین مادر خودم و مادر همسرم

گرچه مادرهمسرم سعی میکنه دخالتی نداشته باشه تو زندگیمون که اگه داشت غیر قابل تحمل میشد واسم

اما با این وجود دخالتهای مامان و بابایه خودم خیلی دوست دارم اخه دخالت نیست صحبتاشون راهنماییه

نمیدونم  واسه چی اما حضور مامان وبابام به قدر کل دنیا واسم دلگرمیه

دلم واسشون خیلی تنگ شده خیلی