با من بمان

جهان اهنگ او دارد.تصمیم تو چیست؟قدم در راه گذاشته ای

با من بمان

جهان اهنگ او دارد.تصمیم تو چیست؟قدم در راه گذاشته ای

کو؟

سلام 

هنوز این مشکله من حل نشده 

اگه به حرف اقای همسر بی توجهی کنم باید اخم تخم هاشو تحمل کنم 

اخه چرا این اقایون یهو اینقدر خودخواه میشن که راه تصمیم گیریه عادیو میبندن 

کجاست اون روزای عشقی که داشتیم 

چی شد اون همدلیها 

کجا رفتن اون وعده وعیدا 

کو اون هر چی تو بگی نازگلم  

یعنی طوله عمر یه عشق اینقدر کوتاهه؟ 

یا عشقا ابکی شدن؟؟؟؟

نظرات 7 + ارسال نظر
آزیتا یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:37 ب.ظ http://uvame.blogsky.com/

مریم خانم سلام ... مثل اینکه تو هم مثل من از اقای همسر خیلی دلخوری ... راستش همشون همینچوریند یک کم که زمان به ازدواچشون می خوره می رن تو لاک خودشون و هی بهونه گیری می کنند ... انگار نه انگار که یک زمانی برای با ما بودن لحظه شماری می کردند....

میدونی من به اقای همسر حق میدم که حوصله قبلو نداشته باشه یا زیاد عشقولی نباشه
اخه کارش واقعا سنگین شده
و احساس مسولیتی که به خیلی چیزا داره باعث بشه مثل قبل اروم و ساکت نباشه
اما این حقه منم هست که بخوام ازاد باشم

دلارام یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:44 ب.ظ http://delaram360.blogsky.com

همین امروز به یه دوست دیگه این حرفو زدم: عشق مثل ماهیه هر وقت از آب بگیری تازه اس ولی زود بوی گنش درمیاد.

بوی گند همه چیز یه روزی در میاد
اما اون یه روز میتونه خیلی طولانی باشه

مریم یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:55 ب.ظ http://raz-e-man.blogfa.com

میدونی عزیزم...کاری به این ندارم که عمر عشق کوتاهه یا آبکیه...فقط اینو میدونم که ذاته مردها تملک طلبه...یعنی دوست دارن همه چیز ماله خودشون باشه بی کم و کسر...میخوان وقتی میگن ماست سیاهه تو بگی آره عزیزم همینطوره...اینجورین دیگه...کاریشون هم نمیشه کرد...ولی بیشتر از همه تو گوشش بخوون که تو واقعا حاضری من سختی بکشم؟
بگو تو دلت میخواد من عذاب بکشم؟؟؟ اینکار درست نیست...اما پایه احساسات رو یه کم بکش وسط...شاید کوتاه بیاد... اما به طور نامحسوس....متوجهی؟

اره کاملا متوجهم
اما میترسم پس فردا اگه منم چیزی ازش بخوام اونم همین جوری جوابمو بده
دو راهیه بدیه

فاطمه دوشنبه 28 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:50 ق.ظ http://sarahoseyni.blogfa.com


سلام خوبی مریم جون بخدا دارم دیونه میشم از دست کاراش بی منطقیش وای
خدا چرا اینا رو خلق کرد مسخره دیشب میگفت خوب نگام کن یکشنبه دیگه نیستم
از همه چیز ایراد میگیره با همه چیز کار داره عین بچه می مونه مرد کنده شانس
مارو می بینی صبح تا شب جون می کنیم براشون همیشه هم حق با اوناست خاک
بر سرشون بخدا اگه زمان به عقب بر گرده محاله ازدواج کنم به نظرت با این دیونه
چکار کنم

مریم دوشنبه 28 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:26 ب.ظ http://raz-e-man.blogfa.com

نه...اون این کارو نمیکنه...بع۷دش هم اگه تو کاره نا ممکن نخوای دلیلی نداره برات انجامش نده...میدونی اگه ببینه داری تظاهر میکنی شاید تلافی کنه اما اگه احساساتت رو صادقانه بهش بگی بالاخره متوجه میشه...
بگو دوست داری راضی و خوشحال باشه... بگو سر دوراهی هستی... بگو اگه این کارو بکنی تا آخر عمرت عذاب وجدان میگیری... بگو شاید یه روزی به این نتیجه برسی که اون باعثه عذاب وجدانت شده...بگو داره با این کارش عشق بینتون رو میبره زیر سوال...
نمیدونم هر چی که میتونی از این حرفا که تو دلته بهش بگو...

ممنونم مریم جون
گفتم
بازم میگم
باید افاقه کنه

مریم دوشنبه 28 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:16 ب.ظ http://raz-e-man.blogfa.com

بالاخره درست میشه :-)

امیدوارم

غزلک یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:18 ب.ظ

صبوری کن عزیزم و سازگاری... :-*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد