سلام
بخدا دیگه خسته شدم
از جمعه مهمون دارم
درسته پدر مادرن اما خستگیاش واسه من میمونه
مامان خودم که دیروز با بابا و داداشی رفتن
البته تا مامان بود که انگار من هیچ کاره بودم
اما از دیروز دیگه تموم زحمتا گردن خودمه
فقط مامانه اقای همسر هست
اما به اندازه ای خستم که انگار کلی مهمون دارم
اخه یه لیوان ابو که دیگه خودت میتونی از ابسرد کن بریزی بخوری
یا برداشتن یه کارد از تو جا ظرفی که به دستت فشار نمیاره
بماند که غذا ها هم رژیمی شدن این چند روزه
الحق که هیچی مادر خود ادم نیست
خسته نباشی مریم گلی جوووووونم...
اشکالی نداره خانومی...اگه همین مادر شوهر نبود که این آقای همسر به این خوبی رو نداشتی فدات شم...
ایشالا ایشونم میره و زندگی میوفته رو روال عادی.
خدا مادرت رو برایت نگه داره مریم جان
سال نو مبارک