با من بمان

جهان اهنگ او دارد.تصمیم تو چیست؟قدم در راه گذاشته ای

با من بمان

جهان اهنگ او دارد.تصمیم تو چیست؟قدم در راه گذاشته ای

نمک زندگی

سلام

ما اشتی کردیم

خوب معلوم بود اشتی میکنیم

یعنی روز ۵شنبه که اقای همسر از سر کار برگشت:

اقای همسر:سلاااااام

من پشته مانیتور:سم(خیلی اروم)سلامم همینجوری بود به جون خودم

اقای همسر :چه خبرا؟

من:هیچ

اقای همسر رفت خوابید

منم رفتم حموم دوش گرفتم اومدم بیرون

که دیدم اقا تنهایی هندوونه خورده با خودم گفتم یعنی باز میخواد بچگی کنه!!!

رفتم چایی گذاشتم اومدم موهامو خشک کردم و ...

چایی اماده شد کیک هم اوردم با ۲ تا استکان نشستم پای تی وی

اقای همسر:چیزی هست بخوریم؟؟؟

م:! چی مثلا؟

ا:هر چی باشه

م:چایی و کیک هست که

ا:نه. غذایی

م:(تو دلم:چیه داری حسرت شامه دیشبو میخوری)رفتم تو اشپز خونه شام دیشبشو تو ماکروفر سریع گرم کردم و واسش اوردم

بعدم چایی خورد

بعدم دیگه کم کم اومد سمته من و ناز کشیدن و ...

نشستیم با هم فیلمه کتابه قانون رو دیدم

قشنگ بود

عصر هم قرار شد یکی از دوستای اقای همسر جمعه بیاد خونمون که تازه عقد کرده بودن

رفتیم بیرون خرید

شب هم رفتیم شام بیرون و بعدشم یه سر رفتیم شهر بازی...

صبح جمعه هم من مشغول تمیز کردن و تدارک شام و از این حرفها بودم

که شب اومدن مهمونا

داستانه این دو تا جالب بود

تو دانشگاه همدیگرو میبینن و ...

جفت خونواده ها مخالف سخت ازدواج این دوتا

پسره از دختره سر بود به لحاظ ظاهر

پسره دو سال کوچکتر هم بود

از نظر عقیدتی هم که نقطه مقابل هم بودن

دختره از این تیپ خفن مذهبی و پسره کاملا ازاد و رها

دختره خیلی عاقلتر از پسره بود. اخه دختره فرزند اول خونواده بود و عاقل و پسره ته تغاری وتیتیش

خلاصه که شرط واسه ازدواجشون رو بابای پسره ارشد قبول شدنه پسره گذاشته بود

و پسره هم تلاششو کرده بود و رتبش ۶۰۰ شده بود و میدونست یه جایی قبول میشه

و این شده بود که نیمه شعبانی به رغم همه مخالفتها تو حرم امام رضا عقد کردن

---------------------------------------------------------------------------------------------------

واسم خیلی جالب بود که ازدواجی که ۲ نفر هیچ سنخیتی با هم ندارن رو چجوری میشه توجیه کرد؟؟؟

جز اینکه:

عشق چون آید برد هوش دل فرزانه را- دزد دانا می کشد اول چراغ خانه را
نظرات 3 + ارسال نظر
غزلک یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:38 ق.ظ

امیدوارم عشق دوستاتون پایدار باشه

راستی آشتی کنون مبارک، شیرینی میخواممممممممممم

ما هم امیدواریم
مرسییییییییییییییییییییییییییییییییی
فکر کنم یکی دیکه باید شیرینی بده

بهنوش یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:12 ب.ظ http://hasratedidar.blogsky.com

سلام عزیزم خوبی؟

این دعواها شیرینی زندگییه برای خود من هم همیشه پیش میاد درسته سخته ولی بعد اشتی حسابی حال میده انگار تازه با همسر اشنا شدیم مگه نه؟ولی بعضی موقع از این قهرها لازمه برای مرد

سلام
اره موافقم باهات.حال که میده
شاید

مریم یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:01 ب.ظ http://raz-e-man.blogfa.com

خیلی خوبه و خیلی خوشحالم واست دوست جوووووووونم :-*
در مورد دوست آقای همسرت هم... من زیاد موافق اینجور ازدواجا نیستم...هر قدرم دو طرف عاشقه هم باشن...

مرسییییییییییی
اره منم موافق نیستم
ولی الهی که همین جور بمونن تا اخر
اگه بزرگتراشون بزارن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد