بازی بازی با...

سلام
دارم یه بازی استراتژیکی تو اینتر نت میکنم
همش باید تهدید کرد
ترسوند بقیه رو
اصلا دوست ندارم

خانه بخت مون

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

ادامه ی ادامه ماجرا...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خانه کپک زده من

سلام به دوستای گلم

خوبین؟

واقعا چرا این مردا این قدر بی سلیقه ان

چراااااااااااااااااااااااااااااا؟

پریروز صبح اومدیم خونه

اقای همسر که باید میرفت سر کار

وارد خونه که شدم با یک وضعیت اسف باری مواجه شدم

یعنی انگار زلزله اومده تو خونه

هر چی پتو متکا بود که اطراف پخش بود

لابه لاشونم که لیوانو ظرفو قاشقو پوست میوه واسه تزیین

اینو نگفتم یک بویی میومد یک بویی میومد که بیا و ببین

همه چیز گندیده و کپک زده بود

میگم همه چیز فکر نکنید غلو میکنما نه به خدا

حتی میوه تو یخچال کاملا سبز شده بودن یعنی دست که میزدی هاگ کپک ها پخش میشد تو هوا

واسش غذا درست کرده بودم کذاشته بودم تو فریزر و یخچال

بهش گفته بودم تو یخچالیارو زودتر بخوره

که خورده بود

این تو فریزری ها 2تا خورشت بود

اومده بود 2تاشو ببینه که چی هستن گذاشته رو اپن

از یه ظرف نصفشو  گرم کرده بقیشو  گذاشته رو  اپن کنار اون یکی ظرف خورشت به امون خدا

دیگم یادش رفته که اینا چی بودنو چیکارشون باید میکرده

خلاصه

کل این 2 تا ظرفها هم تا رو سر کپک زده بود مگه میشد درشونو باز کرد

بخدا مردم و زنده شدم تا محتویاتشونو ریختم تو سطل

حیف او ن همه گوشت و وقتی که واسه درست کردنشون خرج کردم

از ظرفهای کثیف نگفتم

اینجوری بگم که تا تونسته بود ظرف کثیف کرده بود

وزحمت شستن هیچ ظرفیو به خودشون نداده بودن

این خونه شبه طویله رو تا عصر طول کشید که ادموار بشه

یه چیز جالب

اقای همسر تو این مدت هر شب زنگ میزد میگفت

مریم یه بویی میاد اما نمیدونم چیه

میگفتم برو خوب نگاه کن احتمالا یه چیزی گندیده خوب

میگفت گشتم اما چیزی نمیبینم

باور کنید دیدن این چیزایی که میگم گندیده بودن اصلا کار سختی نبود

یه بچه ابتدایی هم متونست با بو کشیدن تشخیص بده

اونوقت این اقای همسر ما...

جالبه که اقایون ادعا دارن خانمها یه موی ظریف و رنگیو رو کت اقایون تشخیص میدن اما تیر برق تو خیابونو نمیبینیم

خودتون چی؟

بوی سیر تو غذای همسایه رو از 2 کیلومتری میفهمین اما بوی گندیدگیه غذای 1 متری تونو تشخیص نمیدین

جاااالببببببه

منم تهدیدش کردم که ابروتو جلو همه میبرم با این سلیقت

اونم گفت هر کی نگه...

منم گفتم میبینیم

فراغت

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خدای من

اوج ادراک ...

میبینی خدا چه جوری مارو میخواد...

خبر نداری !

در نظربازی ما بی​خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند


عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
.
.
.

مادر شوهرم

دلم میخواد از وجودپر از رحمتت بگم تا همه بدونند چقدر خوبی

دلم میخواد از محبتات بگم

دلم میخواد از گذشتت حرف بزنم اونم در برابر ماهایی که ۳برابر ما سن داری و واسه ما واجبه رو حرفت حرفی نزنیم

دلم میخواد بگم چقدر روح و قلب بلندی داری که بلندای اونو حتی نمیذاری ماها حس کنیم تا شاید خجالت بکشیم و حرمتت رو شایسته تر به جا بیاریم

میخوام به همه بگم چه ایثار هایی در حق بچه هات کردی و به روشون نیاوردی

میخوام همه بدونن که با وجود مشکلات زیاد خودت اول به فکر راحتی و رفاه بچه هاتی در صورتی که چنین وظیفه ای از گردنت ساقط شده چون هر کدومشون سر زندگیه خودشونن اما باز بلا گردون بچه هات میشی

دلم میخواد میدونستی چقدر دلم میخواست فرزندت باشم گر چه همیشه میگی تو واسم از دخترم بهم نزدیکتری و میدونم این حرفت از ته دل میزنی

اما کاش میدونستی با این حرفت هر منو بیشتر شرمنده میکنی

میخوام به همه بگم وقتی وظایفمو در قبال پسرت که همسرمه انجام میدم چه جور ازم تشکر میکنی جوری که انگار این کارهارو لطف من به همسرم میدونی

اخه چرا اینقد خوبی؟؟

کاش یه ذره از خوبیهاتو  منم داشتم

کاش بتونم ذره ای از این خوبیهاتو جبران کنم

گر چه تو به حساب خودت داری جبران خوبیهای مارو میکنی(البته شایدم اینجوری بهمون میفهمونی که باید اینجوری باشیم)

دلم میخواد از بی ادعاییت از بی ازاریهات از مظلومیتت دفاع کنم

دلم میخواد داد بزنم به همه بگم خدا یه مادر  بهم داده

یک ماهی میشه که ندیدمت و دلم واست خیلی تنگ شده

دوست دارم همه بدونن تو این یک سالو ده  ماهی که عروست بودم کوچیکترین ایرادی از من نگرفتی و همیشه منو بالا بردی و از پسرت خواستی امانت دار خوبی باشه

میخوام از اینجا داد بزنم  و بهت بگم که چقدر دوست دارم

خدایا مادر شوهرمو واسم نگه دار ایشا الله سایه اش ۱۰۰ سال بالا سرمون باشه و همیشه سالم باشه

هر کی این پستو خوند مشغول الزحمه است تا یه صلوات بفرسته واسه مادر شوهرم

به خیر گذشت

سلام

بعد چند وقت اومدم

امتحانمو که دادم بد نبود اما امروز که نتیجه ها اومده بودن خیلی اوضاع مسخره ای بود

90 درصد که افتاده بودن

منم جز نفر اول قبولی تو اموزشگاه خودمون بودم

اما به نمرم اعتراض داشتم که مربی نذاشت اعتراض بزنم

گفت نمیبینی همه رد شدن تو هم که قبول شدی میخوای همین نمرتم از دست بدی

خلاصه بعضیا گریه هم شدن

اخی - خیلی حق دارن

حالا هنوز امتحان عملی مونده
2هفته اس اقای همسرو ندیدم
دلم تنگیده
میخوامشششششششش
 تصمیم داشتم که روز اول هر ماهو مرتبا یه پست بزارم که به خاطر این امتحانه نشد

به زودی ادامه داستان عشقمونو مینویسم