اینقدر بی هیچ کار و زحمتی خسته ام!
انگار کلی کار انجام داده باشم
کلا بی حس و حال شدم
خودم دلیلشو میدونم
اما به روی خودمو کسی دیگه نمیارم
دارم فکر میکنم قبلا خیلی راحت از سر اشتباهات همه میگذشتم اما الان...
اصلا نمیتونم به راحتی از سر خطاها بگذرم
چون خودم سعی میکنم ازارم به کسی نرسه توقع این عملو از اطرافیانم هم دارم
اما امان از بی مروتی و بی منطقی و بی انصافی...
به خاطر این کارش هرگز نمیبخشمش
هرگز
---------------------------------------------------------------------------------------
پ ن : امروز مادر اقای همسر میاد پیشمون نمیدونم تا کی میخواد اینجا بمونه
خیلی سختمه
دارم فکر میکنم چقدر تفاوته بین مادر خودم و مادر همسرم
گرچه مادرهمسرم سعی میکنه دخالتی نداشته باشه تو زندگیمون که اگه داشت غیر قابل تحمل میشد واسم
اما با این وجود دخالتهای مامان و بابایه خودم خیلی دوست دارم اخه دخالت نیست صحبتاشون راهنماییه
نمیدونم واسه چی اما حضور مامان وبابام به قدر کل دنیا واسم دلگرمیه
دلم واسشون خیلی تنگ شده خیلی
چه جالب از مادر خودتون طرفداری میکنین:دی
آیا به من اجازه مى دهى زنا کنم ؟
روزى جوانى نزد پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم آمد و با کمال گستاخى گفت : اى پیامبر خدا آیا به من اجازه مى دهى زنا کنم ؟
با گفتن این سخن فریاد مردم بلند شد و از گوشه کنار به او اعتراض کردند، ولى پیامبر با کمال ملایمت و اخلاق نیک به جوان فرمود:
نزدیک بیا، جوان نزدیک آمد و در کنار پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم نشست . پیامبر از او پرسید: آیا دوست دارى کسى با…………….
عرض سلام وادب واحترام به شما بزرگوار
باز هم سلام
عزیزم برات زوده که بگی زیاد با هم حرف نمی زنید الان شما اوج عشقتونه فشار کار نباید دلیلی باشه که شما با هم کمتر حرف بزنید نذار به این شیوه عادت کنه خودت هم شاغلی ؟من بعد از 8سال زیر یه سقف بودن گفتم هرگز مشکل نداشتیم البته جرو بحث داشتیم اما هیچوقت بیشتر از یک ساعت قهر نبودیم این وضعمونه حالا شما که تازه کارید نباید اینجوری باشه
همیشه وقتی از سر کار میاد سعی کن تحویلش بگیری یه نوشیدنی بهش بده بذار یه چند لحظه با خودش باشه بعد کم کم خودت رو بهش نزدیک کن تا تعریف کنه من و شوهرم از صبح که همو ندیدم و تا شب همه رو تعریف میکنیم حتی الان که دوماه نبوده باور کن کم کم همه رو داره تعریف میکنه اینو من طول این چند سال بهش تزریق کردم که ناخواسته میاد میگه البته یه خورده سخته اما بخواهی میتونی
پرسیدی چرا مردا بعد از ازدواج عشقشون کم میشه به نظر من کم نمیشه ولی وقتی زیر یه سقف میری ایقدر مشکلات زندگی و اقتصادی به ادم فشار میاره که کم کم ادم میشه گفت حوصله اینکه از عشق بگه رو نداره وگرنه دونفر هر چقدر که بیشتر با هم باشند بیشتر به هم عادت میکنندو وابسته میشن وابستگی هم دلبستگی میاره البته اینکه مردا عاطفشون خیلی کمتر از خانماست و تنوع طلب هستند شکی در اون نیست این به هنر زن بستگی داره که از مردش چی دربیاره تو اول زندگیته میتونی اونجوری که میخواهی بسازیش چند سالته ؟راستی من شغلم طوریه که با زن و شوهرهای زیادی در ارتباطم این حرفای که میزنم میشه گفت جمع اوری تجربه خیلی از خانمایی است که باهاشون حرف زدم
حالا اگه این دخمله اومد به من بگه چی شده....فوضولیم کش اومده بابااااااااااااا........چجوری بگم دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چیزی نیس گلم
دلم گرفته ...
سلام . مطالب وبلاگتون بسیار جالب بود . خوشحال میشم از سایت من هم دیدن کنین . در ضمن اگه براتون مشکلی نیست خیلی خوشحال میشم من رو با نام "برترین سایت عکس" لینک کنین
سلام . مطالب وبلاگتون بسیار جالب بود . خوشحال میشم از سایت من هم دیدن کنین . در ضمن اگه براتون مشکلی نیست خیلی خوشحال میشم من رو با نام "برترین سایت عکس" لینک کنین
سلام با مطلب دستگاه تولید مثل در دختران ، کارکرد آن و مشکلاتی که می تواند برای آن پیش بیاید به روزم خوشحال میشم سر بزنی
کاره آقای همسرته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خب اگه بگی اقلا یه کمی آروم میشی...
نمیدونم دقیق
شاید اونم دستی داشته باشه