سلام
پنج شنبه جمعه ما عازم خونه مامان شدیم
از قبلش هم برنامه چیده بودیم که بریم باغ داییم که تو یه منطقه کوهستانی و دنجیه و تازه خریده
وقتی رسیدیم اقایایون رفتن دنبال ما یحتاج
و بعد از خرید وسایل راهی شدیم و میخواستیم شب اونجا بخوابیم و تا جمعه شب اونجا باشیم
شام رو که تو خونه مامان درست کردم و بردیم اونجا خوردیم شبم تا ساعت ۳.۵ بیدار بودیم
و بعد هم خوابیدیم و اصل خوش گذرونی جمعه بود
هر چی از اب و هوای تمیزو صدای شرشر اب قنات و صدای تکون خوردن برگ درختا بگم کم گفتم
فقط میشستیم و پاهامونو میزاشتیم تو اب و از انارای یاقوتی باغ میخوردیم و کیف میکردیم
اخ که چه حال خوبی داره...
میدونم که جایه منم خالی کردی :دی
البتههههههههههههههه
خوشحالم بهت خوش گذشته
فدات
من هم از اینکه پاهامو توی آب بذارم خیلی لذت میبرم..
اره واقعا خیلی لذت بخشه