الان غمگینم همووووجورر
چون قرار بود 3-4بریم پیشه مامان اقای همسر و نشد
5شنبه رو مرخصی ندادن به همسری
دیشبم که مهمون داشتیم واسه افطاری
منم کله هنر نماییمو به نمایش گذاشتم .دختر خالم با همسرش و پسرش ارشا کوچولو و یکی از دوستای اقای همسر با خانومش بودن
تعجب نکنید که واسه چی دو عدد مهمان بی ربط به همو با هم دعوت کردیم
ربطشو الان میگم
از نظر اخلاقی و رفتاری این دو تا خانواده خیلی به هم شبیهن
واسه همین دیدیم منافاتی با هم ندارن که با هم اشنا هم شدن
دیشب به همه مون خوش گذشت
واسه همین میخواستم این خوشی ادامه داشته باشه که ضد حال خوردیم اساسی
حالا شاید 5شنبه جمعه رفتنی شدیمشاید
...........................................................................
نرفتیم که